نتایج جستجوی عبارت «گلزار شهدا» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -پیشتازان شهادت
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
سرودی برای رضا خلیلی که شهادتش سرود جاوید است. ما همه پیشتاز شهادتیم (2) چون رضا رهروان شهادتیم (2) رهرو قله‌های سعادتیم (2) براه حق دهیم جان ناتوان خود بود گواه ما یک شهید غرق خون بسیج ما بود بر علیه ظالمان که داده است خدا وعده‌ای به مؤمنان ما همه می‌کنیم جان فدا (2) بهر احیای دین خدا (2) گواه ما رضا داده جان براه حق براه ما بود مشعلی ز نور حق که می‌دهد به ما روشنی زنور حق (2) قسم به خون تو ای رضای غرق خون که می‌رویم همه جملگی براه تو (2) سرود(2) ای رزمنده رضا جان بردی...
شهدا سال 60 -زندگینامه شهید دکتر سید محمد ابراهیم فقیهی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۰ » شهيد دکتر سيد محمد ابراهيم فقيهي »
رسم جانبازی و محبت را از اسماعیل آموخته بود و برای اثبات وفاداری سر را هدیه به درگاه دوست برد و در منای عشق بر پیمان الستی پای فشرد. در روز سوم دی ماه سال 1326 وقتی غنچه ‌وجودش در خانه یکی از سادات علوی شهرستان نی‌ریز شکفته شد، پدرش به عشق حضرت مصطفی(ص) وبا الگو شمردن بت‌شکنی خلیل‌الله، اورا محمد ابراهیم نامید. در کنار خانواده از همان دوران کودکی با اسلام، قرآن و محبت اهل‌بیت(س) آشنا شد. تحصیلات...
شهدا سال ۶۷ -نامه شهید هادی رنجبر به محمد بناکار
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
حضور محترم هم‌سنگری خودم و همکلاسی و برادرم آقای محمد بناکار سلام عرض می‌کنم. ضمن سلام خدمت همکلاسی خودم، سلامتی شمارا از درگاه خداوند متعال خواستارم و امیدوارم که همیشه مثل گل‌های بهاری شاد و خرم بوده و هیچ کسالتی نداشته باشید. حال اگر می‌خواهید از حال من باخبر شوید، حال من خوب است. راستی! حال شما که ان‌شاءالله خوب است. همین‌طور دوستان دیگر و حمید آبدارنده و محمد خیزاب و حسین فتاحی و دیگر بچه‌های کوچه و...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -افول یک ستاره
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
آن کلیم هر کلام پاک تا که از حصار کلبه حقیر من برون شده است من بروی خویش بسته‌ام دریچه‌ها تمام دربها من بروی خویش بسته‌ام هر آن شکاف کوچک و حقیر کز آن هجوم نور را نبینمش آن پرنده عزیز و وحشی مراد تا که رفته از قفس پرانده‌ام تمام بلبلان باغ را زشاخ و برگ هر درخت خانه‌مان آن غزل تیز گام دشت تا که از کنام ما رمیده است من رمانده‌ام تمام آهوان وحشی و ستیزه جوی دشت را زدشت تنگ سینه‌ام آن ستاره تا که رفته است از سرای پر فروغ آسمان من...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -برای پرواز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
مرغ پرسوخته‌ام، آلت پروازم نیست گر چه از این قفس آزرده و غمگین باشم دارم امید که پرواز کنم تا برِ دوست به هوای سر کویش پر و بالی بزنم با همه سوختگی پرم امیدم نیست که توانم من از این خانه پری بگشایم زین قفس مانده بسی خاطره‌ها در دل من نیست فردا که روند این همه از خاطر من سرکوی تو نشینم که پری بگشائی توگره تازه کنی باز بر این پیکر من آتشی افتاد در این خرمن و پرسوخت مرا آتشی بود که بوده است بخاکستر...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -سفینه النجاه
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
تقدیم به یکی از دوستانم که دردهایش را با جانم لمس می‌کردم و سخنانش آرامشم می‌داد و صبوریش اصالت انسان را در جانم زنده می‌کرد و برای التیام زخمهای دلش، گاهی با هم گریه می‌کردیم. "حمید" قایقم نشسته‌ای به گل به خون به بندر قایقم رسیده‌ای به اوج دریا قایقم تمامی وجود تو دریاست قایقم تو دل زدی به دریا گشته‌ای رها ز بند بندر رفته‌ای بسوی موج یکسر رسته‌ای زآسمان بندر قایقم تو ساحلی به دریا دامن تو آستان دریا قایق من ای گسسته هر بند از حریم بی امید بندر رفته‌ای تو روی...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -عروس دریا
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
من و عروس دریا برای سیر غم‌ها راه می‌ریم با شما می‌دونیم دلاتون پر از غمه می‌دونیم هر چی بگید بازم کمه اگه بتونید بجنبید میایم به دشت و صحرا میایم به شهر غمها شهرهای پر دیوارتون شهرهای بی سوارتون اونجاکه هر چی بگی زغصه بازم کمه اونجا که کار همه همیشه درد و ماتمه ما میایم به شهر تاریکی و ظلمت ما میایم شهر قفس شهرک پا چفت و بس شهرک زند و نای دراز شهرک کوچه‌های راز شهرک قفل و قفس شهرک بنگ و هوس شب فردا توشم غم فردا تو دلم برای این مردمی که از...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -هرگز نمی آید بهاران
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
هرگز نمی آید بهاران هرگز نمی آید بهاران در خانه‌های خالی ما با این همه نامردمیها هرگز نمی آید نسیم از روی احسان با این همه نامردم پابند دنیا من خسته‌ام از زندگی از این همه درماندگی دانم که هرگز هیچ ابری بر کویر هستی ماها نبارد هرگز نمی آید بهاران بر جویبار و جشن یاران دیگر امیدی نیست شوری نیست ، اینجا دانم که دیگر در ضمیرم نیست پیدا حرفی برای گفتن این گفتنی‌ها تنها همه بر خویش نالیم چون عمرها پیوسته رفتند از زندگی سودی نبردیم دیگر نمی آید بهاران بر جویبار و جشن یاران هرگز...
شهدا سال 61 -دفترچه شعر شهید مجید محمدزاده -مردی بزرگ
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۱ » شهيد مجيد محمدزاده »
از خانه‌ای بزرگ بیرون گذاشت پای و به مردی علم نشاند آن رادمرد آن رادمرد از هر چه ظلم و ستم بود خسته بود پیمان خویش با خدای ضعیفان بسته بود مردی بزرگ با فطرتی بزرگ پا می‌نهد براه شاید بنای عدالت بپا کند مردی شیر رگ چون تند باد چون رعد و برق بر سر دنیا قدم گذاشت او نور بود و جهان را به بر گرفت آشفته فکرت او از جهان پست پیوسته ناله داشت از هر که بار ذلت اعیان کشد بدوش...
شهدا سال 62 -زندگینامه زندگینامه شهید پرویز کشاورز
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهيد پرويز کشاورز »
از عاشقی می‌گوئیم که در اولین روز از دی ماه 1343، در روستای حسین‌آباد قدیم از بخش مرکزی شهرستان نی‌ریز در خانواده‌ای متدین و مذهبی، با گریه کودکانه‌اش، لبخند و شادمانی را به لبهای مادر نشاند. با آمدنش سرمای برفهای سرد زمستانی را از یاد بردند و با حرارت وجود پرویز اُنس گرفتند. دوران کودکی را در روستای حسین‌آباد و در دامان مادر و پدری دلسوز و مهربان سپری کرد. شش ساله که شد راهی دبستان روستا شد...